«پوئنزی» مردی از تبار اشعار قصار و عاشقانههای گاه و بیگاه است. او قصیده آزادی را میسراید و همچون عقابی بر بلندترین قلههای روح، پرواز میکند. این مرد سهمی فراتر از تمام مادیات از جهان میخواهد و گمان میبرد قسمت هر آدمی میتواند چشیدن یک بارِ لحظهای عاشقانه باشد که در آن چیزی در انسان، به اوجِ خواستن میرسد و هرگز آرام نمیگیرد. حتی اگر همان انسان دیگر نخواهد یا نتواند که دوست بدارد!
نتهای ادوپرفیوم پوئزی دیوان